رشته مدیریت و MBA یکی از پرکاربردترین و محبوبترین گرایشهای تحصیلی و حرفهای در دنیای امروز است. آشنایی با واژگان تخصصی این حوزه به زبان آلمانی، نه تنها به درک بهتر مفاهیم کمک میکند، بلکه فرصتهای شغلی و تحصیلی گستردهتری را در کشورهای آلمانیزبان فراهم میآورد. در این مطلب که توسط آکادمی آموزشی پوریا خانی تدوین و گردآوری شده است، شما با ۶۰ واژه تخصصی مدیریت به زبان آلمانی و ترجمه فارسی آنها آشنا میشوید. همچنین ۳۰ جمله نمونه با استفاده از این لغات ارائه شده است تا کاربرد عملی آنها را بهتر درک کنید.
واژگان تخصصی مدیریت و MBA به زبان آلمانی
در جدول زیر، ۶۰ واژه کلیدی در حوزه مدیریت به زبان آلمانی به همراه ترجمه فارسی آنها آورده شده است:
| آلمانی | فارسی |
|---|---|
| das Management | مدیریت |
| die Unternehmensführung | رهبری سازمان |
| der Geschäftsführer | مدیرعامل |
| die Strategie | استراتژی |
| die Geschäftsstrategie | استراتژی کسبوکار |
| die Marktanalyse | تحلیل بازار |
| die Zielgruppe | گروه هدف |
| das Marketing | بازاریابی |
| der Vertrieb | فروش |
| die Werbung | تبلیغات |
| die SWOT-Analyse | تحلیل SWOT |
| die Finanzplanung | برنامهریزی مالی |
| das Budget | بودجه |
| die Investition | سرمایهگذاری |
| die Bilanz | ترازنامه |
| der Gewinn | سود |
| der Verlust | ضرر |
| der Umsatz | گردش مالی |
| die Rendite | بازده |
| die Innovation | نوآوری |
| die Unternehmenskultur | فرهنگ سازمانی |
| das Teammanagement | مدیریت تیم |
| die Führungskompetenz | مهارت رهبری |
| das Projektmanagement | مدیریت پروژه |
| die Ressourcenplanung | برنامهریزی منابع |
| die Mitarbeiterzufriedenheit | رضایت کارکنان |
| das Personalwesen | منابع انسانی |
| die Einstellung | استخدام |
| die Kündigung | اخراج |
| die Motivation | انگیزش |
| die Kommunikation | ارتباطات |
| das Konfliktmanagement | مدیریت تعارض |
| die Entscheidungsfindung | تصمیمگیری |
| die Zielsetzung | تعیین هدف |
| der Geschäftsplan | طرح تجاری |
| die Expansion | گسترش |
| die Fusion | ادغام |
| die Übernahme | تصاحب |
| die Unternehmensberatung | مشاوره سازمانی |
| das Benchmarking | بنچمارکینگ |
| die Wettbewerbsanalyse | تحلیل رقابتی |
| die Wachstumsstrategie | استراتژی رشد |
| die Digitalisierung | دیجیتالیسازی |
| die Transformation | تحول |
| die Nachhaltigkeit | پایداری |
| der Geschäftspartner | شریک تجاری |
| die Kundenbindung | حفظ مشتری |
| der Markenwert | ارزش برند |
| die Positionierung | جایگاهیابی |
| die Führungskraft | مدیر ارشد |
| die Zielerreichung | دستیابی به اهداف |
| der Zeitplan | برنامه زمانی |
| das Controlling | کنترل مالی |
| das Risikomanagement | مدیریت ریسک |
| der Businessplan | بیزینس پلن |
| der Return on Investment (ROI) | بازگشت سرمایه |
| der Cashflow | جریان نقدی |
| die Wirtschaftlichkeit | بهرهوری اقتصادی |
| der Standort | محل استقرار شرکت |
| die Lieferkette | زنجیره تأمین |
| das Franchising | فرانچایز |
جملات مثال آلمانی با ترجمه فارسی
در ادامه، ۳۰ جمله کاربردی با استفاده از واژگان بالا آمده است. این جملات میتوانند به یادگیری بهتر کاربرد لغات در موقعیتهای واقعی کمک کنند:
- Das Management muss eine klare Strategie entwickeln.
مدیریت باید یک استراتژی روشن تدوین کند. - Die Unternehmensführung hat neue Ziele festgelegt.
رهبری سازمان اهداف جدیدی تعیین کرده است. - Der Geschäftsführer präsentierte den Geschäftsplan.
مدیرعامل طرح تجاری را ارائه داد. - Eine Marktanalyse hilft bei der Positionierung des Produkts.
تحلیل بازار در جایگاهیابی محصول کمک میکند. - Die Zielgruppe wurde durch eine Umfrage ermittelt.
گروه هدف از طریق نظرسنجی مشخص شد. - Das Marketing-Team plant eine neue Kampagne.
تیم بازاریابی در حال برنامهریزی یک کمپین جدید است. - Der Vertrieb hat die Verkaufszahlen erhöht.
بخش فروش آمار فروش را افزایش داده است. - Die Werbung läuft derzeit in sozialen Medien.
تبلیغات در حال حاضر در رسانههای اجتماعی اجرا میشود. - Die SWOT-Analyse zeigt unsere Stärken und Schwächen.
تحلیل SWOT نقاط قوت و ضعف ما را نشان میدهد. - Die Finanzplanung ist für das kommende Jahr abgeschlossen.
برنامهریزی مالی برای سال آینده به پایان رسیده است. - Das Budget wurde genehmigt.
بودجه تصویب شد. - Die Investition war sehr erfolgreich.
سرمایهگذاری بسیار موفق بود. - Die Bilanz zeigt ein starkes Wachstum.
ترازنامه رشد قابل توجهی را نشان میدهد. - Der Gewinn ist im Vergleich zum Vorjahr gestiegen.
سود نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. - Der Verlust war geringer als erwartet.
ضرر کمتر از حد انتظار بود. - Der Umsatz hat sich verdoppelt.
گردش مالی دو برابر شده است. - Die Rendite lag bei über 15 Prozent.
بازده بیش از ۱۵ درصد بود. - Innovation ist ein wichtiger Bestandteil unseres Geschäfts.
نوآوری بخش مهمی از کسبوکار ماست. - Die Unternehmenskultur fördert Teamarbeit.
فرهنگ سازمانی کار تیمی را ترویج میدهد. - Teammanagement ist entscheidend für den Projekterfolg.
مدیریت تیم برای موفقیت پروژه حیاتی است. - Die Führungskompetenz des Managers ist beeindruckend.
مهارت رهبری مدیر چشمگیر است. - Projektmanagement erfordert Organisationstalent.
مدیریت پروژه نیازمند استعداد سازماندهی است. - Die Mitarbeiterzufriedenheit ist ein zentrales Ziel.
رضایت کارکنان یک هدف اصلی است. - Das Personalwesen organisiert die Einstellung neuer Mitarbeiter.
منابع انسانی استخدام کارکنان جدید را سازماندهی میکند. - Die Motivation der Mitarbeiter ist hoch.
انگیزش کارکنان بالا است. - Die Kommunikation im Team funktioniert gut.
ارتباطات در تیم به خوبی عمل میکند. - Konfliktmanagement ist bei Meinungsverschiedenheiten hilfreich.
مدیریت تعارض در مواقع اختلاف نظر مفید است. - Entscheidungen müssen schnell getroffen werden.
تصمیمات باید به سرعت گرفته شوند. - Die Zielsetzung ist realistisch und messbar.
تعیین هدف واقعگرایانه و قابل اندازهگیری است. - Das Risikomanagement identifiziert mögliche Gefahren frühzeitig.
مدیریت ریسک خطرات احتمالی را زود تشخیص میدهد.
نتیجهگیری
رشته مدیریت و MBA نیازمند تسلط به مفاهیم و اصطلاحات تخصصی است که بتوان در موقعیتهای آکادمیک، شغلی و ارتباطی از آنها استفاده کرد. واژگان و جملاتی که در این مطلب ارائه شد، به عنوان پایهای مفید برای یادگیری زبان آلمانی در زمینه مدیریت عمل میکنند. با تمرین مداوم این واژگان و مثالها، میتوان به سطحی پیشرفتهتر در درک و کاربرد زبان تخصصی مدیریت دست یافت.
این مطلب توسط آکادمی آموزشی پوریا خانی با هدف ارتقای دانش زبان تخصصی گردآوری و تدوین شده است.






