شناخت اسامی اعضای خانواده و بستگان یکی از پایهایترین موضوعات در یادگیری زبان آلمانی است. این واژگان نهتنها در مکالمات روزمره بسیار کاربردی هستند، بلکه آشنایی با آنها به درک بهتر فرهنگ و روابط اجتماعی در کشورهای آلمانیزبان نیز کمک میکند. در این مطلب، فهرستی از 60 واژه کاربردی درباره اعضای خانواده و اقوام به زبان آلمانی به همراه ترجمه فارسی آنها آورده شده و سپس 30 جمله نمونه برای تمرین و تثبیت این واژگان ارائه گردیده است. این محتوا توسط آکادمی آموزشی پوریا خانی بهصورت تخصصی تهیه و تنظیم شده است تا یادگیری زبان آلمانی برای شما سادهتر و هدفمندتر باشد.
واژگان مرتبط با اعضای خانواده و اقوام به زبان آلمانی + ترجمه
| آلمانی | فارسی |
|---|---|
| die Familie | خانواده |
| der Vater | پدر |
| die Mutter | مادر |
| die Eltern | والدین |
| der Sohn | پسر |
| die Tochter | دختر |
| das Kind | کودک |
| die Kinder | کودکان |
| der Bruder | برادر |
| die Schwester | خواهر |
| die Geschwister | خواهر و برادرها |
| der Onkel | عمو / دایی |
| die Tante | عمه / خاله |
| der Neffe | برادرزاده / خواهرزاده (پسر) |
| die Nichte | برادرزاده / خواهرزاده (دختر) |
| der Großvater | پدربزرگ |
| die Großmutter | مادربزرگ |
| die Großeltern | پدربزرگ و مادربزرگ |
| der Cousin | پسرعمو / پسرخاله |
| die Cousine | دخترعمو / دخترخاله |
| der Schwiegervater | پدرشوهر / پدرزن |
| die Schwiegermutter | مادرشوهر / مادرزن |
| der Schwiegersohn | داماد |
| die Schwiegertochter | عروس |
| der Ehemann | شوهر |
| die Ehefrau | زن / همسر |
| das Ehepaar | زن و شوهر |
| der Stiefvater | ناپدری |
| die Stiefmutter | نامادری |
| der Stiefbruder | نابرادری |
| die Stiefschwester | ناخواهری |
| der Enkel | نوه (پسر) |
| die Enkelin | نوه (دختر) |
| die Enkelkinder | نوهها |
| der Schwager | برادرزن / برادرشوهر |
| die Schwägerin | خواهرزن / خواهرشوهر |
| der Lebenspartner | شریک زندگی (مرد) |
| die Lebenspartnerin | شریک زندگی (زن) |
| der Urgroßvater | پدربزرگِ بزرگ |
| die Urgroßmutter | مادربزرگِ بزرگ |
| der Patenonkel | پدرخوانده |
| die Patentante | مادرخوانده |
| der Alleinerziehende | والد تنها (مرد) |
| die Alleinerziehende | والد تنها (زن) |
| das Einzelkind | تکفرزند |
| die Zwillingsbrüder | برادران دوقلو |
| die Zwillingsschwestern | خواهران دوقلو |
| der Verlobte | نامزد (مرد) |
| die Verlobte | نامزد (زن) |
| der Ur-Enkel | نتیجه (پسر) |
| die Ur-Enkelin | نتیجه (دختر) |
| der Anverwandte | خویشاوند |
| die Verwandtschaft | خویشاوندی |
| die Patchworkfamilie | خانواده ترکیبی |
| der Halbbruder | برادر ناتنی |
| die Halbschwester | خواهر ناتنی |
| die Schwiegereltern | پدر و مادر همسر |
| das Familienmitglied | عضو خانواده |
| die Hausfrau | خانهدار (زن) |
| der Hausmann | خانهدار (مرد) |
| der Pflegevater | پدرخوانده سرپرست |
| die Pflegemutter | مادرخوانده سرپرست |
جملات کاربردی با استفاده از اسامی اعضای خانواده و اقوام به زبان آلمانی + ترجمه
- Mein Vater ist Lehrer.
پدرم معلم است. - Meine Mutter kocht sehr gut.
مادرم خیلی خوب آشپزی میکند. - Ich habe zwei Geschwister.
من دو خواهر و برادر دارم. - Meine Schwester heißt Anna.
خواهرم آنا نام دارد. - Mein Bruder spielt Fußball.
برادرم فوتبال بازی میکند. - Meine Eltern wohnen in Berlin.
والدینم در برلین زندگی میکنند. - Mein Onkel ist Arzt.
عمویم پزشک است. - Meine Tante wohnt in Hamburg.
خالهام در هامبورگ زندگی میکند. - Ich liebe meine Großmutter sehr.
من مادربزرگم را خیلی دوست دارم. - Mein Großvater ist schon 85 Jahre alt.
پدربزرگم ۸۵ سال دارد. - Ich habe drei Cousins.
من سه پسرعمو دارم. - Meine Cousine studiert Medizin.
دخترخالهام پزشکی میخواند. - Mein Sohn geht zur Schule.
پسرم به مدرسه میرود. - Meine Tochter malt gern.
دخترم دوست دارد نقاشی کند. - Wir sind eine große Familie.
ما خانواده بزرگی هستیم. - Mein Schwiegervater ist sehr nett.
پدرشوهرم خیلی مهربان است. - Ich verstehe mich gut mit meiner Schwägerin.
من با خواهرشوهرم رابطه خوبی دارم. - Mein Mann arbeitet als Ingenieur.
شوهرم مهندس است. - Meine Frau ist Journalistin.
همسرم روزنامهنگار است. - Wir haben zwei Enkelkinder.
ما دو نوه داریم. - Der Enkel spielt im Garten.
نوهام در باغ بازی میکند. - Die Enkelin liest ein Buch.
نوهام (دختر) کتاب میخواند. - Ich bin Einzelkind.
من تکفرزند هستم. - Mein Lebenspartner ist sehr hilfsbereit.
شریک زندگیام بسیار کمککننده است. - Sie ist meine Verlobte.
او نامزد من است (زن). - Ich habe eine Halbschwester.
من یک خواهر ناتنی دارم. - Mein Schwiegersohn hilft oft im Haushalt.
دامادم اغلب در کار خانه کمک میکند. - Unsere Patchworkfamilie funktioniert gut.
خانواده ترکیبی ما بهخوبی کار میکند. - Mein Pflegevater war sehr streng.
پدرخواندهام خیلی سختگیر بود. - Ich liebe alle meine Familienmitglieder.
من همه اعضای خانوادهام را دوست دارم.
نتیجه گیری
واژگان مربوط به خانواده و اقوام یکی از مهمترین پایههای مکالمه در زبان آلمانی محسوب میشوند. با یادگیری این کلمات و تمرین جملات نمونه، میتوانید در موقعیتهای روزمره مانند معرفی خانواده، پرسیدن درباره اعضای خانواده دیگران یا نوشتن متون شخصی بهتر عمل کنید. این مجموعه توسط آکادمی آموزشی پوریا خانی با هدف ارتقای سطح زبانآموزی و تقویت مهارتهای گفتاری و نوشتاری زبانآموزان تدوین شده است.






