هم اکنون 0 زبان‌آموز در حال مطالعه هستند
فهرست موضوعات

فهرست موضوعات

زمان گذشته کامل (Plusquamperfekt) در زبان آلمانی

زمان گذشته کامل یا Plusquamperfekt یکی از زمان‌های گرامری مهم در زبان آلمانی است که برای بیان عملی استفاده می‌شود که قبل از یک عمل دیگر در گذشته اتفاق افتاده است. این زمان معمولاً در جملات پیچیده و برای نشان دادن ترتیب زمانی استفاده می‌شود. به عبارت دیگر، زمانی که می‌خواهیم نشان دهیم که عملی قبل از عمل دیگری در گذشته انجام شده است، از Plusquamperfekt استفاده می‌کنیم. این زمان به‌ویژه در داستان‌ها، روایت‌ها و مکالمات پیچیده اهمیت دارد، زیرا ترتیب زمانی رویدادها را به‌وضوح مشخص می‌کند. به‌عنوان مثال، می‌توانیم بگوییم: “Als ich ankam, hatte er schon gegessen” (وقتی من رسیدم، او قبلاً غذا خورده بود). استفاده صحیح از این زمان به تسلط بر گرامر زبان آلمانی و بیان دقیق‌تر مفاهیم کمک می‌کند.

تعریف زمان گذشته کامل و ساختار آن

زمان گذشته کامل یا Plusquamperfekt در زبان آلمانی برای بیان عملی استفاده می‌شود که قبل از یک رویداد یا عمل دیگر در گذشته انجام شده است. ساختار این زمان ترکیبی از فعل کمکی „haben“ یا „sein“ در زمان گذشته ساده (Präteritum) به همراه پارتسیپ دوم (Partizip II) فعل اصلی است. انتخاب فعل کمکی به نوع فعل و معنای آن بستگی دارد. برای بیشتر افعال، فعل کمکی „haben“ استفاده می‌شود، اما برای افعال حرکتی و برخی افعال خاص از „sein“ استفاده می‌شود.

ساختار کلی Plusquamperfekt به این صورت است:

فعل کمکی (haben/sein) در گذشته ساده + پارتسیپ دوم فعل اصلی

به‌عنوان مثال:

  • Ich hatte gegessen. (من خورده بودم.)
  • Er war gegangen. (او رفته بود.)

برای استفاده از زمان گذشته کامل، ابتدا باید زمان گذشته ساده فعل کمکی را به‌درستی صرف کنید. سپس، پارتسیپ دوم فعل اصلی را به‌درستی پیدا کرده و در جمله قرار دهید. در بسیاری از موارد، زمان گذشته کامل در جملات پیچیده و به‌ویژه زمانی که به ترتیب زمانی رویدادها اشاره داریم، کاربرد دارد. این زمان به‌ویژه در روایت‌ها و بیان داستان‌های گذشته بسیار مورد استفاده قرار می‌گیرد.

تفاوت زمان گذشته کامل با گذشته ساده (Präteritum)

تفاوت زمان گذشته کامل با گذشته ساده (Präteritum) 

زمان‌های گذشته کامل (Plusquamperfekt) و گذشته ساده (Präteritum) هر دو به گذشته اشاره دارند، اما از نظر استفاده و ساختار تفاوت‌های مهمی دارند.

گذشته ساده (Präteritum) بیشتر در نوشتار رسمی، روایت‌ها، داستان‌ها و در زبان گفتاری به‌ویژه در مناطق آلمانی‌زبان خاص (مانند آلمان) استفاده می‌شود. در این زمان، برای بیان عملی که در گذشته انجام شده و در زمان خاصی در گذشته به وقوع پیوسته، از فعل اصلی در گذشته ساده استفاده می‌شود. به‌عنوان مثال:

  • Ich ging ins Kino. (من به سینما رفتم.)

اما گذشته کامل (Plusquamperfekt) به زمانی اشاره دارد که یک عمل قبل از عمل دیگر در گذشته انجام شده است. در این زمان، معمولاً از فعل کمکی در گذشته ساده (haben یا sein) به همراه پارتسیپ دوم فعل اصلی استفاده می‌شود. این زمان بیشتر در زبان گفتاری و روایت‌ها برای نشان دادن ترتیب زمانی رویدادها کاربرد دارد. به‌عنوان مثال:

  • Ich hatte das Buch gelesen, bevor er kam. (من کتاب را خوانده بودم، قبل از اینکه او بیاید.)

در نتیجه، در حالی که گذشته ساده برای بیان یک رویداد ساده در گذشته استفاده می‌شود، گذشته کامل برای نشان دادن ترتیب زمانی و اشاره به عملی که قبل از عمل دیگری در گذشته رخ داده، به کار می‌رود.

استفاده از زمان گذشته کامل در جملات شرطی

زمان گذشته کامل (Plusquamperfekt) در زبان آلمانی در جملات شرطی و فرضی نیز استفاده می‌شود، به‌ویژه زمانی که بخواهیم درباره‌ی گذشته صحبت کنیم و فرض کنیم که عملی در گذشته رخ داده بود یا نه. این زمان به‌طور ویژه در جملات شرطی نوع سوم (irreale Bedingung) کاربرد دارد. جملات شرطی نوع سوم به موقعیت‌هایی اشاره دارند که در گذشته نمی‌توانستند اتفاق بیفتند، ولی اگر شرایط خاصی فراهم می‌شد، اتفاق می‌افتادند.

ساختار این جملات به‌طور معمول شامل دو بخش است:

  1. جمله شرطی (که با “wenn” شروع می‌شود) که در آن از Plusquamperfekt استفاده می‌شود.
  2. جمله اصلی که معمولاً از “hätte” یا “wäre” به‌همراه پارتسیپ دوم فعل اصلی استفاده می‌کند.

برای مثال:

  • Wenn ich das gewusst hätte, wäre ich gekommen. (اگر این را می‌دانستم، می‌آمدم.)
  • Wenn du früher angekommen wärst, hätten wir den Zug erwischt. (اگر زودتر رسیده بودی، ما قطار را می‌گرفتیم.)

در جملات شرطی نوع سوم، از Plusquamperfekt برای نشان دادن عملی که در گذشته نمی‌توانسته رخ دهد، استفاده می‌شود. همچنین، فعل کمکی “haben” یا “sein” به همراه پارتسیپ دوم در هر دو جمله شرطی و جمله اصلی به کار می‌رود.

این زمان، برای بیان فرضیاتی که به گذشته مربوط می‌شود و تأثیر آن‌ها بر رویدادهای گذشته را نشان می‌دهد، بسیار کاربردی است. جملات شرطی نوع سوم می‌توانند به زبان‌آموزان کمک کنند تا نه تنها به تفاوت‌های زمانی توجه کنند بلکه بر استفاده صحیح از فعل‌های کمکی و پارتسیپ‌ها تسلط پیدا کنند.

 

کاربرد زمان گذشته کامل در جملات پیچیده

کاربرد زمان گذشته کامل در جملات پیچیده 

زمان گذشته کامل (Plusquamperfekt) در جملات پیچیده، به‌ویژه جملات فرعی، برای نشان دادن عملی که پیش از عمل دیگری در گذشته اتفاق افتاده است، استفاده می‌شود. این زمان معمولاً در جملاتی به‌کار می‌رود که چندین عمل در گذشته رخ داده‌اند و می‌خواهیم ترتیب وقوع آن‌ها را مشخص کنیم.

در این نوع جملات، معمولاً دو فعل در زمان‌های مختلف به‌کار می‌روند: یکی در گذشته ساده (Präteritum) و دیگری در گذشته کامل (Plusquamperfekt). زمانی که می‌خواهیم عملی که قبل از عمل دیگر در گذشته انجام شده است را نشان دهیم، از گذشته کامل استفاده می‌کنیم.

به‌عنوان مثال:

  • Ich hatte das Buch schon gelesen, als er ankam. (من کتاب را قبلاً خوانده بودم، وقتی او رسید.)

در این جمله، عمل “خواندن کتاب” قبل از “رسیدن او” انجام شده است. بنابراین، فعل “hatte gelesen” در گذشته کامل به‌کار رفته است تا ترتیب زمانی را نشان دهد.

زمان گذشته کامل معمولاً در جملات فرعی (که با “als”, “bevor”, “nachdem” و غیره شروع می‌شوند) استفاده می‌شود. این جملات فرعی اطلاعات اضافی را به جمله اصلی اضافه می‌کنند و ارتباط دقیق‌تری بین دو رویداد زمانی برقرار می‌کنند.

مثال‌های دیگر:

  • Nachdem ich gegessen hatte, ging ich spazieren. (بعد از اینکه غذا خوردم، پیاده‌روی کردم.)
  • Bevor er das Buch las, hatte er den Film gesehen. (قبل از اینکه او کتاب را خواند، فیلم را دیده بود.)

در این جملات، گذشته کامل برای نشان دادن وقوع عملی پیش از عمل دیگری در گذشته به‌کار رفته است.

تغییرات صرفی و قواعد گرامری در زمان گذشته کامل

در زمان گذشته کامل (Plusquamperfekt)، قواعد گرامری و تغییرات صرفی خاصی وجود دارد که لازم است زبان‌آموزان آن‌ها را به‌خوبی بشناسند.

  1. ساختار فعل در گذشته کامل: گذشته کامل از فعل کمکی “haben” یا “sein” (بسته به نوع فعل) در زمان گذشته ساده و پارتسیپ دوم فعل اصلی تشکیل می‌شود. برای مثال، برای افعال حرکت (مانند “gehen”, “fahren”, “kommen”) از “sein” به‌عنوان فعل کمکی استفاده می‌شود، در حالی که برای سایر افعال از “haben” استفاده می‌شود.
    • Ich bin gegangen. (من رفته بودم.)
    • Ich habe das Buch gelesen. (من کتاب را خوانده بودم.)
  2. تغییرات صرفی در فعل‌های کمکی: فعل‌های کمکی در گذشته کامل باید به‌شکل گذشته ساده صرف شوند:
    • habenhatte (برای افعال با “haben”)
    • seinwar (برای افعال با “sein”)

    برای مثال:

    • Ich hatte das Buch gelesen. (من کتاب را خوانده بودم.)
    • Er war nach Hause gegangen. (او به خانه رفته بود.)
  3. پارتسیپ دوم: پارتسیپ دوم فعل‌های معمولی اغلب به‌صورت “ge-“ شروع می‌شود و به‌طور خاص به شکل‌های مختلفی تغییر می‌کند. افعال بی‌قاعده پارتسیپ دوم خاص خود را دارند که باید حفظ شوند.
    • machen → gemacht (ساختن → ساخته شده)
    • sehen → gesehen (دیدن → دیده شده)
    • fahren → gefahren (رفتن → رفته شده)
  4. موقعیت استفاده از گذشته کامل: گذشته کامل معمولاً برای اشاره به عملی استفاده می‌شود که قبل از عمل دیگری در گذشته انجام شده است. پس از استفاده از گذشته کامل در جمله، فعل اصلی باید به‌طور مناسب در پارتسیپ دوم (یا گذشته کامل) قرار گیرد.
  5. نکات خاص:
    • در جملات سوالی و منفی، همچنان از ساختار گذشته کامل استفاده می‌شود. برای مثال:
      • Hattest du das Buch gelesen? (آیا کتاب را خوانده بودی؟)
      • Ich hatte das Buch nicht gelesen. (من کتاب را نخوانده بودم.)

در نهایت، گذشته کامل در زبان آلمانی یک زمان پیچیده است که نیاز به تمرین و توجه به جزئیات دارد.

اشتباهات رایج در استفاده از زمان گذشته کامل

استفاده از زمان گذشته کامل (Plusquamperfekt) در زبان آلمانی برای بسیاری از زبان‌آموزان چالش‌برانگیز است. یکی از اشتباهات رایج این است که زبان‌آموزان به‌جای استفاده از زمان گذشته کامل، از گذشته ساده (Präteritum) استفاده می‌کنند. این اشتباه به‌ویژه زمانی رخ می‌دهد که زبان‌آموزان قصد دارند عملی را که قبل از عملی دیگر در گذشته اتفاق افتاده است، بیان کنند. به‌عنوان مثال، استفاده از جمله „Ich ging nach Hause, nachdem ich gegessen hatte.“ به‌جای „Ich ging nach Hause, nachdem ich gegessen habe.“ اشتباه است.

دیگر اشتباه رایج مربوط به انتخاب نادرست فعل کمکی است. برخی زبان‌آموزان در افعال حرکت از “haben” به‌جای “sein” استفاده می‌کنند. برای مثال، جمله‌ی صحیح „Ich war gegangen.“ ممکن است به اشتباه به شکل „Ich habe gegangen.“ بیان شود.

برای جلوگیری از این اشتباهات، باید توجه ویژه‌ای به زمان‌های مختلف افعال و انتخاب صحیح فعل کمکی داشت. همچنین، تمرین مستمر با جملات پیچیده و مرور قواعد گرامری می‌تواند به تسلط بیشتر کمک کند.

تمرینات برای یادگیری زمان گذشته کامل

برای تسلط بر زمان گذشته کامل (Plusquamperfekt)، انجام تمرینات مختلف می‌تواند بسیار مفید باشد. یکی از بهترین تمرینات، ساخت جملات پیچیده است که در آن‌ها باید از گذشته کامل استفاده کنید. برای مثال، جمله‌ای بسازید که در آن دو عمل در گذشته بیان شوند و ترتیب وقوع آن‌ها با استفاده از گذشته کامل مشخص شود: „Nachdem er gegessen hatte, ging er ins Kino.“

تمرین دیگری که می‌تواند مفید باشد، تبدیل جملات از زمان گذشته ساده به گذشته کامل است. به‌عنوان مثال، جمله‌ی „Ich las das Buch.“ را به „Nachdem ich das Buch gelesen hatte, ging ich spazieren.“ تبدیل کنید.

همچنین، تمرین‌های سوالی و منفی کردن جملات با استفاده از گذشته کامل می‌تواند در تقویت مهارت‌های گرامری مؤثر باشد. مثال: „Hattest du das Buch gelesen?“

برای تسلط بیشتر، می‌توانید از منابع آنلاین، کتاب‌های گرامری، و اپلیکیشن‌های یادگیری زبان استفاده کنید که تمرینات مربوط به زمان‌های گرامری مختلف را ارائه می‌دهند.

نتیجه‌گیری: اهمیت تسلط بر زمان گذشته کامل در مکالمات و نوشتار

تسلط بر زمان گذشته کامل (Plusquamperfekt) در زبان آلمانی برای برقراری مکالمات و نوشتار صحیح و دقیق ضروری است. این زمان به ما کمک می‌کند تا رابطه زمانی میان اعمال مختلف در گذشته را به‌وضوح بیان کنیم. استفاده درست از گذشته کامل باعث می‌شود که جملات پیچیده‌تر و حرفه‌ای‌تر بنظر برسند و از اشتباهات گرامری جلوگیری شود. تسلط بر این زمان برای دانشجویان زبان آلمانی به‌ویژه در مکالمات روزمره و نوشتارهای پیچیده مانند داستان‌نویسی یا گزارش‌ها بسیار مهم است.

 

دیدگاه‌ها

دیدگاه‌ خود را بنویسید